مصطفی پورعلی

مشاور کسب و کار و استارتاپ، طراح مسیر شغلی منابع انسانی

مصطفی پورعلی

تعریفی متفاوت از منتور

منتور ۱۴ فروردین ۱۳۹۷

فهرست عناوین

    در این مطلب، در مورد منتور و اینکه به بیان خودم منتور چه کسی است و به چه کسی می توانیم بگوییم منتور صحبت میکنم.

    منتور

    واژه منتور از قدیم مورد استفاده بوده . از قبل از میلاد مسیح. هومر در ادیسه از نام منتور برای یکی از شخصیت هایش که کارش تحت تاثیر قرار دادن بوده استفاده می می کند و همینطور جلوتر که میرویم، نزدیکی های عهد جدید (بخشی از کتاب مقدس) که اشاره به یکی از مبلغین مسیحیت (به نام پولوس یا Saint Paul) دارد که آموزه های مسیحیت رو همانطور که بوده منتقل میکرده و آن زمان مردم را به راه صحیح هدایت میکرده و اشاره میشود که همچون یک پدر، “تیموثی” را هدایت کرده و قلبا آموزه های دین را به او می آموخته است. طبیعتا آموزه های دینی چیزی نیست که بتوان از روی کتاب آموزش داد.

    جلوتر که میرویم میبینیم ارتباط بین یونگ و فروید، بتهوون و هایدن، افلاطون و سقراط، شمس و مولوی (البته نه به آن شدت) هم به نوعی ارتباط منتور و منتی – Mentor and Mentee محسوب میشود (از نظر من) و در تمام اینها چند عنصر قابل توجه است:

    1 – اول اینکه منتور را اینطور بیان کنیم : کسی که آینه دید عقبش، می تواند پیش بینی مسیر پیش روی ما باشد. فکر کنید مسیری که ما در حال طی کردن هستیم را منتور در آینه عقبش می بیند. یعنی مسیری که ما قرار است طی کنیم را منتور قبلا طی کرده است. در جاده ای دیگر، با وسیله ای دیگر اما فراز و نشیب های جاده را احساس کرده، لمس کرده و اگرچه به مقصد رسیده یا نرسیده، مسیر را می شناسد و می داند که چطور باید طی طریق کند. مانند یک راننده بیابان که در هر جاده ای قرارش دهیم، برایش مهم نیست و می تواند به راحتی رانندگی کند. حال در این بین، طی سالهای متمادی که از عمرش گذشته سختی ها کشیده، چندین مرتبه چپ کرده، سرش باد و باران و خاک و گرما و سرما خورده، اینکه پولدار باشد یا صاحب کمپانی خودروهای دیزلی، نشان دهنده “منتور بودن” او نیست (اگرچه میتواند باشد). بلکه مسیر و طی کردن این مسیر او را تبدیل به یک منتور آبدیده کرده است. حال وقتی بخواهد این مفاهیم را منتقل کند، تصمیم نمی گیرد که از اولین روز کارش را در قالب کتاب بنویسد. بلکه داستان 30 سال زندگی را در 30 کلمه به منتی (Mentee) بیان می کند.

    خرد. خرد با دانش و دانش با اطلاعات متفاوت است. منتور به خرد رسیده است. چیزی که با آموزش نمی توان کسب کرد. بلکه باید مسیر را طی کرد. چه بسیار هستند افراد بزرگی که پادشاهی می کردند و امروز چیزی ندارند اما دنیایی از تجربه و خرد هستند. چه بسیارند افرادی که هزاران راه را رفتند و نتیجه نگرفتند —یا گرفتند— و امروز سری در بین سرها دارند.

    در بحث منتورینگ “مقصد” منتور ملاک و معیار نیست؛ بلکه مسیر طی شده مهم است. اگه بخواهیم با فاکتورهای زندگی موفق همپوشانی دهیم، شاید خیلی از افرادیکه امروز زندگی موفقی دارند به هیچ خردی نرسیده باشند در عین حالیکه تمام بخشهای زندگیشان مرتب و منظم است و چرخ زندگیشان اصطلاحا میچرخد (سرچ کنید). لذا مسیر طی شده و آشنایی با سختی های این مسیر بسیار مهم است.

    پیشنهاد میکنم داستان کیمیاگر پائولو کوئیلو را حتما مطالعه کنید. (شخص کیمیاگر به معنای واقعی یک منتور است)

    2 – دوم اینکه بحث منتورینگ در رویدادهایی مثل استارتاپ ویکند و سایر رویدادها یک موضوع خاص است که طی چند روز انجام شده و برمیگردد به بیان یک سری مفاهیم خاص که باید در این ارائه ها، تایم محدود برای منتی روشن شده و در نوع خودش اگه مسیر را 3 روز مداوم در نظر بگیریم، در واقع مسیر بیان تجربیات از دید منتور خود می تواند حق مطلب رو تا حدی ادا کند.

    اما منتورینگ در کسب و کار به شکلی است که یک پروسه بلند مدت تر است و فرد ِجویای خرد، دائما در حال کسب تجربه از طرق مختلف بوده و در این مسیر با منتورهای متفاوتی روبرو میشود که تجربیاتشان را با او در میون میگذارند. باز هم تاکید میکنم صرفا منتورهای کسب و کار آدمهای پولدار یا صاحب کمپانی و شرکت و … نیستند اگرچه تجربه رسیدن به موفقیت خودش بسیار شیرین تر است تا تجربه شکست.

    3 – مبحث سوم اینه که آیا شکست بهتر است یا موفقیت. در مسیر منتورینگ از نظر حقیر، شکست یا موفقیت تعیین کننده نیست. اگرچه موفق ها مسیر را صرفا بر اساس یک کتابچه طی نکرده اند که راهنمای قدم به قدم موفقیت باشد. اگر اینطور بود طبیعتا همه کسب و کارها موفق بودند، همه زندگی ها بدون ایراد بودند، هیچ کس در هیچ کسب و کاری مشکلی نداشت و … اتفاقا این همه کتاب موفقیت که منتشر میشود، چرا موفقیت کسب و کارها بیشتر نمی شود؟ (البته این تعمیم دادن نیست) اما قصدم این است که شاید فرمول موفقیت در کسب و کار خیلی ساده باشد اما مقادیرش هر دفعه به شکلی بروز کند. یک بار اعشار، یک بار کسری، یه بار معادله و …

    با هر شکست یک تجربه “نرسیدن به موفقیت” به تجربه های فرد اضافه میشود. پس فرد حرف بیشتری برای بیان دارد تا کسی که بدون هیچ شکستی به موفقیت رسیده است. البته شاید  فرد موفق به قدری همه چیز را به بهترین شکل جلو برده که هرگز طعم شکست را نخواهد چشید که این خودش هم نوعی خرد محسوب میشود.

    حرف آخر اینکه منتور کسی است که خرد خود را در طبق اخلاص گذاشته و فرد را آگاه می کند. لذا او دستور نمیدهد، فرمول نمیدهد، خودش قبلا عمل کرده و این راه را رفته است و از دید خود بیان میکند. او معلم نیست، مشاور نیست، پدر نیست (اگرچه برخی پدرها واقعا منتور هستند). او کسی است که همراه با فرد، در کنار فرد، مشکل را می بیند اما حل نمی کند، راه حل انجام دادن را یاد میدهد.

    برای توضیحات بیشتر در مورد اینکه منتور کیست، اینجا را کلیک کنید.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *